انشاء

magnify

تابستان سال گذشته
تابستان سال گذشته بسیار خوب و پر برکت بود
پسر خاله ام زیر چرخ تریلی رفت وله گشت وما در مراسم ختمش شرکت کردیم
خیلی میوه وخرما وحلوا خوردیم وخیلی خوش گذشت,ما خیلی خاک بازی کردیم , من هر چه گشتم پسر خاله ام را پیدا نکردم , پدرم خیلی مارا با بیل زد.بدون دلیلمن در پارسال خیلی درس خواندم ولی نتوانستم قبول شوم ومن رااز مدرسه اخراج کردن .
پدرم من را به مکانیکی فرستاد تا کار کنم , اوستای من هر روز من را با زنجیر چرخ می زدوگاهی که خیلی عصبانی می شد من را به زمین می بست وبا ماشین مشتریها از روی من رد می شدئ.
من خیلی در کارهای خانه به مادرم کمک می کنم, مادرم من را در سال گذشته خیلی دوست می داشت ومن را خیلی ماچ می کرد پدرم حسود بود ومن را با شیلنگ کتک می زدا!!!!
تابستان گذشته خواهرم وشوهر خواهرم خیلی از هم طلاق گرفتند در ضمن خواهرم حامله است , پدرم می گوید یا پسر است یا دوقلو ! ولی من چیزی نمی گویم چون نمی دانم بچه ای به این اندازه از شکم خواهرم در نخواهد آمدد
در سال گذشته ما به مسافرت با قطار رفتیم.من در کوپه پدرم را عصبانی کردم وپدرم من را به تخت بست ومن تا صبح به همان وضع خوابیدمم.
پدرم در سال گذشته خیلی سیگار می کشید ومادرم خیلی ناراحت است وهی به من می گوید :
کپی اوغلی , ولی من نمیدانم چرا وقتی مادرم به من فحش می دهد پدرم خیلی عصبانی می شود شاید من را خیلی دوست داردکه دلش نمی خواهد مادرم به من فحش دهد.
در سال گذشته ما به عید دیدنی رفتیم ومن حدودا خیلی عیدی گرفتم ولی پدرم همه آنها را گرفت ویک آنتن ماهواره خریدکه بسیار بد آموزی دارد ومن نگاه نمی کنم و پدرم از صبح تا شب شوهای بی ناموسی نگاه میکند وبشکن می زندد
پدرم در سال گذشته رژیم گرفته وبا دوستهایش آب شنگولی وماست و خیار می خورند و می خندند.گاهی وقتها هم آب رنگی با چیپس وماست موسیر می خورند اما نمی دانم چرا مادرم گریه می کند.

من خیلی سال گذشته را دوست دارم ....
این بود انشای من

0 نظرات:

» نظر شما؟

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes
Clicky Web Analytics